هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال با که گویم که در این پرده چها
«گریه را بر شبی بهانه کردم شکوه ها ز دست زمانه کردم »
دست خـــــــــــود را پیالـــه کـــــــردم سیل خون دلم را روانه کـــــــــــردم
از چه میگویـــــــی ننالــــــم از جفایت ای روزگـــــــــــــــار ننالــــــــــــــــم
گر نگویم از درد و چون ننالم بر چه خندم چون بخندم قاه قاه کنـــــــــــــــم
دلا خموشی چرا چو چشمه نجوشی چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا
برون شد از پرده راز دل تو پرده پوشی چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا
حالم گرفته از هر چه صداقت است
بد تر ز آن ،خجل از اظهار هر چه شکایت است
صداقت برای چه؟
صداقت برای که؟
به هر که نثار کردم و تقدیم نمودم این متاع
خرید به، ثمن بخس و خاطرش گشت امتنان
دنیای سرشار از دروغ
کرد حالم رو مهوع از ابراز صدق و صفا
......
پس بنــال و پرده بگشــــــــا ز دل روشن چراغ کـــــم
نـــــــور دل
تا بدانند ندارد فایده زمانــه تا بسوزانـــــــــــــــــــی دل
برای همه
باتشکر ار آرزو خانم
برای سینا پسر عزیزیم
سینا جان پسرم ایکاش می تونستی با من حرف بزنی وبدونی که چقدر دوست دارم
دوست دارم روزی بشه که با هم قدم بزنیم وساعتها صحبت کنیم
وتمام خاطراتم را برایت تعریف کنم چرا که عزیز ترینی
اینو دارم برات می نویسم وقتی که بزرگ شدی.بدون چقدر برای من عزیزی تو.......
سینا جون توی یه باغ پرگل قشنگ میون اون همه گــــــــل قشنگ
سینای من برای من تک گل زیبای باغه چشات مثل چشای مادرت برای من دنیاییه
دوست دارم فقط کنـار تو باشـــــــــم اسم زیباتو بگم ناز نکاتو بکشـــــــم
زندگیم شده دوتا زنده ام برای شما دو تا سینا جون هر چی بهت نگاه میکنم سیر نمیشم
خدا ترو فرستاده رنگ دنیای من آبی بشه با یه گل برای من دنیا بهشت زیبا باشه
پسرک قشنگ من ناز گل توی شعرای من اسم توهمیشه تو نوشته هامه عشق تو .تودلمه
عزیزمی بهترین شانس زندگی من
سلام بر رمضان ماه میهمانی خــــدا
ماه مهربونیها .مـاه دوست داشتنیها
مـاه بخشش گناهـان ماه دیدن محبت
دگر بار رمضان فرا رسیده است،ماه عبادت وعبودیت، تقویم مطهر مناجات و اجابت ، روزهای برتراز ایام خاکی گذران ولیالی عزیزتر از همه شبهای تاریـک عالم سفره مهر و عطوفت خداوندی گسترده و دروازهای "" الی رفیق الاعلــی "" به منتهــای رحمت گشاده و عطـــــر سبــز نجیب "" بهـــار دوست "" درهر سر او آشیانی منتشر.« التماس دعـــا»
سلام بر رمضان ماه مهمانی خدا
سلام . به به چه بوی خوشی میاد . بوی ماه رمضان . ماه مهمانی خـــدا ، ماه ضیاقت العشق ، ماه بزم و عاشقی ، ماه . . . دعوتنامه هم که فرستاده . همـه رو به این مهمونی دعوت کرده . باید کم کم آماده بشیم بریم مهمونی. حیفه به ایــن مهمونی دیر برسیم. آخه این مهمونی با همه ی مهمونیها فرق می کنه . چـــرا ؟؟؟ خب معلومه چرا ، چون توی این مهمونی برای صاحب مهمونی دعوت شده ها اصـلا فرق نمی کنن . همه جور آدمو دعوت کرده از فقیر تا غنی ،سیاه و سفید، کوچیـک و بزرگ ،پیر و جوان ، از آدم خوبا تا آدم بدا ، از . . . خلاصه همه هستن .چه مهمونـــی باصفاییه . هر کسی برای این مهمونی یه هدیه و تحفه ی داره .و اونو تقدیم می کنه به صاحبخونه. اما من هر چی نگـاه می کنم چیزی ندارم که تقدیم کنـم جز کـوله ای سنگین و مملو از معاصی و . . . و دست تهی و یه دنیا شرمساری.پیش خودم میگم: وای نکنه صاحب مهمونی پیش مهمونا آبروی منو ببره .نکنه بخاطر دست تهیم منو از مهمونی بیرون کنه . نکنه . . . اما ناگهان صدای مهربونی تموم وجودتو نوازش میده و بهم میگه : خوش اومدی بنده من. تا حالا کجا بودی ؟ زودتر از اینا منتظرت بودم . . . . وای چه صاحب مهمونی خوبی . با اینکه میدونه چقدر بدی کردیم و با دست خالی اومدیم باز حسابی تحویلمون می گیره . ای خدا تو چقدر مهربونی .
خب دوستای عزیزم . می بینم حسابی آماده رفتن مهمونی شدید . و خودتونو برای یه پذیرایی مفصل مهیا کردید و می خواید اساسی توی این بزم عاشقانه با معشوق عشق بازی کنید. اما یادتون باشه.!. توی این بزم و این ضیافت به فکر دوستا و رفقاتون باشید . و اونها رو هم دعا کنید . اونهایی که التماس دعا گفتن. اونهایی که باهاتون بودن و امسال سر به تیره تراب گذاشتن و با شما نیستن و نمی تونن از این سفره متنعم شوند . برای همه و همه دعا کنید . انشالله بعد مهمونی همه تونو با دست پر و دلی سرشار از عشق و محبت و صفا ببینم.:::: دعا یادتون نره :::: (حاج حمید)
رمضان رسیده از راه دل همه شده شـاد دل من شکسته شد باز به عظمت این ماهشب من فقط نماز روزمن فقط دعـاهست همه شکرم از اوست که امسال دوبـــاره
شده قسمت همه هم چنینی مــاه زیبــــا هـرچه آرزوست در دل به یــادآور این مــاه
همه مشکل خویش تو گشاده کن این ماه گویند که سرنوشت هرکس شودعوض در این ماه
«باتشکر از آرزو خانم»
آره عشق خوبـه ولــــــــــی دوست داشتن خوبترینه
عشـق یک فریب بزرگ و قـوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین
عشـق در دریا غرق شده است و دوست داشتن در دریا شنا کرده است
عشـق بینائـی را می گیــرد دوست داشتن بینائــی میدهـد
عشـق همواره با اشک آلــوده است و دوست داشتن یقیـن
عشـق مامـور تـن است و دوست داشتـن پیغمبـــر روح
« تقدیم به وبلاگ »» با یادت ای بهشت من »» پـو پک »
عشق به دوستی ودوست داشتن بهترین عشق است
تقدیم به همه دوستانی که زحمت میکشند و ردٌ پایی از صـفا وصمیمیت خـود را در وبلاگ این بنده حقیــر بجــا می گذارنــــد.
همه هست آرزویــم کـه ببینم ازتـو رویـی چـه زبان ترا که من هم برسم به آرزویـــی
همه موسم تفــرج به چمن رونــدوصحـرا تـو قدم به چشم من نه بنشین کنار جوبـی
« مـرا بنگر که چشمانم به دنبــال توست »
این شعر تقدیم به منتظران آقا امام زمان (عج)
عمریه چشم انتظارم این تنها انتظار توست که به آدم امید داده .
عمریه همه انتظارم فقط توئی تو زندگیم شده شمردن جمعه های پر انتظار
دیدار تو گفتی میام ولی نگفتی کی منم خسته نمیشم چشمامو به آسمون می دوزم
« تو تک ستاره رو روزی من میدونم که می بینم »
بغض انتظارگرفته صدامو مثل کودکی یتیم که میخواد فقط نوازش از تو
منوگریه هام تو خلوت واسه دیدن تو منو اون همه حسرت واسه رسیدن تو
منو کودکیم همیشه پشت پنجره نشستن
منو آرزوی دیدار به خواب دیدن تو
« تقدیم به آقا امام زمان»
این شعر از آرزو خانم (یکی از دوستداران واقعی آقا امام زمان) می باشد.
شما دوستان در هر زمینه ای که دوست دارید موضوع موردعلاقه خود را عنوان کنید
این خانم شاعر در مورد عنوان مورد اشاره شما شعر مربوطه را می سراید.
مبارک باشد برهمه مسلمین جهان مخصوصا ْ مردم خوب ایران زمین
به شما دوستان هم این عید خجسته را تبریک گفته وآرزوی موفقیت را برای شما دارم
۱- آقا مهدی عزیز www.banamak.blogsky.com
2- www.ahmad17.parsianblog.com
3- www.asemone-nogreei.persianblog.com
4- www.shazdekhanomi.persianblog.com
5- www.2561904.blogsky.com
6- www.poopak1040.persianblog.com
7- ودو خواهر عزیزو خیرخواه (نیلو و آرزو )
تقدیم به صاحب وبلاگ www.asemone-noghreei.persianblog.com
وقتی گل آرامش درباغ دلم رویید گلبرگ وجودم رابرعشق تو پیچیدم
خورشیدشدی ورفتی تااوج شکوفایی من از عطش عشقت بر آینه تابیدم
چشمان تو دریایی است موجش گل تسکینم به حرمت چشمانت شب باز نخوابیدم
مرز دل وچشم تو از شهرافق پیداست من سرخی گل ها رادرخنده تو دیدم
ای کاش دو چشم تو سر فصل افق ها بود آن وقت ترا هر صبح از پنجره می دیدم
